Web Analytics Made Easy - Statcounter

آخرین روزهای تمرین همیشه روزهای پر تکاپویی است، گریم و لباس بازیگران باید چک شود، طراح نور آخرین تصمیم‌های خود را عملی می‌کند، سازنده دکور مشغول رتق و فتق آخرین کارهاست و ...

گروه پرشمار بازیگران با جامه‌هایی رنگارنگ در فضای صحنه و پشت صحنه در آمد و شد هستند. آنان قرار است زنان بازی‌خانه و زنان حرم‌خانه نمایشی باشند که یکی از متون درخشان ادبیات نمایشی است و به جز یکی دو اجرای محدود، تاکنون اجرا نشده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما اجرای نمایشنامه‌ای با این همه شخصیت در هر زمانه‌ای کاری است دشوار. چه برسد به این زمان که مشکلات بیشتری هم در راه تئاتر مانع‌تراشی می‌کنند.

آدینه که سال‌ها دل در گرو این نمایشنامه داشته است، درباره انتخاب چنین متن دشواری به ایسنا می‌گوید: «نزدیک به ۲۸ سال پیش برای اولین بار این متن را برای کار کردن با هنرجویان مدرسه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان دست گرفتم که نشد اجرا کنیم.»

سال‌ها گذشت و این متن همچنان در کتابخانه گلاب آدینه به امید جان گرفتن روی صحنه چشمک می‌زد تا اینکه حدود ۱۰ سال پیش خانم کارگردان، تصمیم به اجرای آن گرفت و صحبت‌هایی هم با تئاتر شهر برای اجرا شد که آن هم به سرانجام نرسید، تا اینکه اواخر تابستان پارسال که آدینه مشغول تمرین نمایش «بانوی محبوب من» بود، بار دیگر وسوسه اجرای «پرده‌خانه» در جانش نشست و اوایل دی ماه برای سومین بار دل به دریا زد و با بهرام بیضایی به‌عنوان نویسنده اثر تماس گرفت و این بار پاسخ آقای نمایشنامه‌نویس، آری بود.

اما چرا گلاب آدینه این نمایشنامه را این‌چنین دوست دارد؟ او این متن را شاهکاری نمایشی می‌داند و در توضیح این نکته چنین می‌گوید: «نمایشی بودن آثار ایشان، بسیار جذاب است و جهان نمایش را به صورتی کامل در آثارشان می‌توان یافت.»

آدینه در سال‌های هفتاد نمایشنامه‌های «سلطان مار» و «مرگ یزدگرد» را با هنرجویان خود به صحنه برده بوده است.

او با این که در دو سال گذشته بر کارگردانی تمرکز داشته، در این باره می‌گوید: کارگردان حرفه‌ای نیستم و وسوسه کارگردانی ندارم ولی گاهی بعضی متن‌ها را دوست دارم اجرا کنم که یا عملی می‌شود یا نه اما در هر حال باید آن متن برایم موضوعیت داشته باشد و مساله‌ام باشد که سراغ اجرایش بروم.»

اهالی و علاقه‌مندان تئاتر خوب می‌دانند که بسیاری از نمایشنامه‌های بهرام بیضایی، زن‌محور هستند. او هنرمندی است که همواره در آثارش، زنان جایگاه مهمی دارند. سال گذشته که آدینه مجوز اجرای «پرده‌خانه» را گرفت، هیچ کس پیش‌بینی نمی‌کرد که امسال با اتفاقات فعلی رو به رو بشویم. بازی تقدیر بود که اجرای این نمایش در این مقطع با حال و هوای اجتماعی فعلی، هماهنگی جالبی دارد.

آدینه در این زمینه نیز می‌گوید: «ویژگی آثار هنری برجسته همین است که تاریخ مصرف ندارند. به همین دلیل است که «هملت» همچنان «هملت» است و همچنان روی صحنه می‌رود و بعد از این همه اقتباس و آداپته شدن، باز هم جای کار دارد.»

نمایشنامه «پرده‌خانه» بیش از ۵۱ بازیگر دارد و شاید در نگاه اول به نظر برسد تالار بزرگی مانند تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر برای اجرای این نمایش نیز همچون نمایش قبلی آدینه، «بانوی محبوب من» مناسب‌تر است اما آدینه قصد نداشته تا نمایش تازه را در سالن قاب‌صحنه‌ای اجرا کند و میزانسن‌های کار چنان است که باید در سالنی بلک باکس اجرا شود. او که سال‌ها پیش در دوران دانشجویی خود در بخشی از آثار درخشان تالار مولوی روی صحنه رفته، علاقه‌مند بوده تا «پرده‌خانه» را هم در این سالن نوستالژیک روی صحنه ببرد ولی از آنجاکه تالار مولوی ساز و کار خاص خود را دارد، از اجرا در این سالن چشم‌پوشی کرده است.

آدینه توضیح می‌دهد: «بزرگ‌ترین سالن‌های بلک‌باکس‌ ما شهرزاد، مولوی، حافظ و سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر هستند. بسیار علاقه‌مند بودم تا «پرده‌خانه» را در تالار مولوی اجرا کنم ولی این سالن قوانین و مقررات خود را دارد و اجرای ما شدنی نبود. در ایرانشهر هم صفی طولانی در انتظار اجرا بودند و چون مجوز اجرای این نمایش تا پایان امسال است، نمی‌شد اجرای آن را به سال آینده موکول کنم. بنابراین متن را به شهرزاد ارایه کردم که مسئولان این مجموعه با اشتیاق و به سرعت برای دریافت مجوز اقدام کردند و خیلی سریع نمایشنامه را به شورای نظارت و ارزشیابی فرستادند و آن طور که شنیده‌ام، گویا بعضی از اعضای شورا با علاقه بسیار برای اجرای این نمایشنامه تمایل زیادی داشتند و هیچ مانعی بر سر راه آن ایجاد نکردند.

«پرده‌خانه» درباره زنانی است که برای احقاق حقوق خود وارد عمل می‌شوند. متنی پرمایه که اجرای کامل آن حدود ۶ ساعت زمان خواهد برد ولی آدینه می‌گوید که ما نه سالن مناسب این کار را داریم و نه فرهنگ چنین اجراهایی و نه تماشاگر ما چنین عادت و ذهنیتی دارد. از سوی دیگر سالن‌های ما محدود هستند و اجرای طولانی مدت چنین نمایشی سبب خواهد شد گروه‌های بسیاری پشت در سالن بمانند. بنابراین با اجازه، متن را کوتاه‌تر کرده به این شرط که روح اثر مخدوش نشود.

حالا دختران جوان در سالن در کار نمایش هستند. بعضی به چهره‌های گریم شده خود می‌نگرند و برخی دیگر در دکور نمایش مشغول تمرین‌اند.

آدینه که از دیرباز تجربه کار با هنرجویان و دانشجویان را دارد، درباره این موضوع چنین می‌گوید: «باید این نکته را یادآوری کنم که بازیگران نمایش «بانوی محبوب من» اصلا هنرجویان من نبودند، بلکه همه بازیگرانی بودند که به توصیه دوستان انتخاب شدند. به این صورت که از دوستان‌مان که دوره‌های بازیگری برگزار می‌کنند، همچون محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور، سیما تیرانداز، میکاییل شهرستانی و... درخواست کردیم، هنرجویان شایسته خود را معرفی کنند.

آدینه در توضیح گرفتن شهریه از هنرجویان و شرکت‌شان در نمایش گفت: من برای تامین گوشه کوچکی از هزینه‌های آن نمایش، دو دوره طولانی‌مدت کلاس بازیگری ۱۲۰ و ۱۰۰ ساعته گذاشتم با مبلغ ۱۰ میلیون تومان. در فراخوان ثبت‌نام هم نوشته بودم، هیچ تضمینی برای شرکت در نمایش‌ها و معرفی به پروژه‌ها و... داده نمی‌شود و این موضوع حتی در قرارداد هنرجویان هم قید شده بود. ولی در پایان دوره یکی دو نفر را به نمایش بردم و به کسانی که مایل بودند، اجازه تماشای تمرین‌های نمایش «بانوی محبوب من» را دادم و اگر مثلا یکی از بازیگران نبود، از یکی از آنها خواهش می‌کردم جایش بایستد و حکایت ما شد حکایت «یوخاری، یوخاری کنج بخاری». این گونه شد که تعدادی از هنرجویانی که ثبت‌نام کرده بودند و پیگیر بودند، به این نمایش راه یافتند ولی بقیه، همانطور که توضیح دادم، از طرف دوستان معرفی شده بودند. جالب است بدانید برعکس آنچه عده‌ای می‌پندارند و مدام پول، پول می‌کنند، خود من و تعداد بسیاری از عوامل نمایش «بانو...» رایگان کار کردیم. فقط تک و توک به برخی بازیگران به دلیل پیشکسوت و تجربیات سالیانه‌شان، دستمزدی ناقابل تقدیم شد. بقیه رایگان کار کردند تا هزینه‌های سنگین کار تامین شود.

برای «پرده‌خانه» هم از تعدادی از بازیگران «بانوی محبوب من» که از نظر فیزیکی مناسب نقش‌های «پرده‌خانه» بودند، دعوت به کار کردیم و بقیه هم از طریق دوستان و آشنایان معرفی شدند.

«پرده‌خانه» دو گروه بازیگر دارد؛ زنان بازی‌خانه و زنان حرم‌خانه. آدینه برای انتخاب زنان حرم‌خانه این نمایش فراخوانی داده و تعدادی بازیگر را برای بازی در نقش‌هایی بی‌کلام، به کار دعوت کرده است.

او می‌گوید: «در روز معارفه به این دوستان گفتم برای بازی در این نمایش نه پولی می‌دهم و نه پولی از شما می‌گیرم. هر کسی که تمایل قلبی دارد، در این پروژه همکاری کند و وقتی هم به شرایط اجتماعی فعلی رسیدیم، گفتم که در این وضعیت دشوار برای هیچ کس تعیین تکلیف نمی‌کنم ولی طبیعتن هر که می‌خواهد در این پروژه باشد باید شرایط جمع را بپذیرد. برخلاف بعضی مطالبی که یکی دو نفر در فضای مجازی منتشر کرده‌اند، اصلا این گونه نبوده که بگویم بازیگران حق ندارند چنین و چنان کنند ولی چون ما یک گروه ۷۰ نفری هستیم، باید شرایط جمع در نظر گرفته شود. بنابراین بعضی مطالبی که درباره این کار از سوی دختر خانمی مطرح شد، تحریف کامل واقعیت است.»

از او درباره مطلبی که یکی از بازیگران نمایش در صفحه شخصی خود درباره سیگار کشیدن خانم‌ها با نقل قولی از آدینه منتشر کرده بود، پرسیدیم که توضیح می‌دهد: «این هم از همان حرف‌های تحریف‌شده است. همواره به هنرجویان جوان و تازه کار و کم سن و سال توصیه کرده‌ام که فقط جایگاه حرفه‌ای خود را بشناسند و مواردی را رعایت کنند. غیر از این چگونه ممکن است مثلا درباره سیگار کشیدن افراد نظر بدهم. مشکل با بعضی از هنرجویان این است که به محض اینکه قرار است در کاری بازی کنند، فکر می‌کنند برای پذیرفته شدن در جمع حتما باید اول از همه سیگار بکشند. بنابراین اگر محدودیتی در گروه اعمال شده، از این باب است نه اینکه گفته باشم فقط زنان خاصی سیگار می‌کشند، هرگز!»

صحبت از بایدها و نبایدها که می‌شود، به بایدها و نبایدها درباره اجرای تئاتر در شرایط فعلی می‌رسیم. بعضی از هنرمندان تئاتر کار کردن در وضعیت فعلی را جایز نمی‌دانند و تعدادی دیگر برعکس معتقدند که اتفاقا نباید صحنه را خالی کرد. هر دو گروه برای خود دلایلی دارند ولی آنچه در این میان کمتر به آن توجه شده، این است که ما تا چه حد می‌توانیم برای دیگران نسخه بپیچیم و آیا نسخه‌های ما برای همه گروه‌های نمایشی، کاربرد دارد.

آدینه که جزو گروه دوم و معتقد به اجرای تئاتر است، درباره جوی که این روزها درباره اجرای تئاتر وجود دارد، توضیح می‌دهد: «این روزها بی‌شمار نظرات فحش و ناسزا و تهدید دریافت می‌کنم و این موضوع را قدری نگران‌کننده می‌دانم. در پاسخ به این نظرات نوشته‌ام، عزیزان من شروع نارضایتی‌های مردم اصلا به دلیل همین بایدها و نبایدها بوده است. حرکت مردم از اعتراض به اختلاس‌ها که آغاز نشد، بلکه مساله اختلاس‌ها و غیره بعد به آن اضافه شد ولی شروع این وضعیت به بایدها و نبایدها برمی‌گردد. مردم از این باید و نبایدها عاصی شده‌اند و حالا ما همین رفتار را در حق یکدیگر انجام می‌دهیم. در این مدت بعضی برای من قاطعانه حکم کرده‌اند این تئاتر نباید اجرا شود. البته هستند کسانی که با برشمردن دلایلی، محترمانه توضیح می‌دهند الان تئاتر کار کردن، جایز نیست یا نادرست است. ولی این ادبیات که «من نمی‌گذارم... ما نمی‌گذاریم. نباید اجرا شود» در پاسخ به این ادبیات باید بگویم الان شمایی که این جملات را نوشته‌ای، با کسی که اجبارهای اجتماعی را در سطح جامعه ایجاد کرده، چه تفاوتی دارید؟! شما هم می‌توانید نظرتان را بگویید که بسیار هم محترم است. من هم به عنوان مخاطب این جملات، نظر شما را یا می‌پذیرم یا نه.»

مساله بعدی به نبود فرهنگ گفت‌وگو در کشور ما برمی‌گردد. عجیب‌ این که حتی در فضای تئاتر هم که اساسش گفت‌وگو است، توانایی گفت‌وگو نداریم و نمی‌توانیم با یکدیگر صحبت کنیم و صحبت طرف مقابل را بشنویم.

آدینه در این زمینه می‌گوید: «از مردم عادی اصلا انتظاری ندارم. البته از هیچ کس انتظاری ندارم ولی به مردم عادی که کارشان هنر نیست، خرده‌ای نمی‌گیرم اما از دوستان تئاتری‌مان تعجب می‌کنم. از سال ۱۹۶۱ که روز جهانی تئاتر نامگذاری شد، تا همین حالا تمام بزرگان تئاتر جهان که پیام روز جهانی تئاتر را نوشته‌اند، همه از مزایا و فواید تئاتر نوشته‌اند ولی در هیچ یک از پیام‌های آنان، یک مورد نمی‌بینید که درباره اجرا نشدن تئاتر در شرایط خاص مانند زمانی که ظلمی اتفاق می‌افتد یا به هنگام جنگ و تهاجم و... توصیه کرده باشد. از سال ۱۹۶۱ تا به حال که جهان گل و بلبل نبوده، در همین مدت چقدر جنگ‌ها، کشتارها و انواع و اقسام بلایای اجتماعی رخ داده و هر سال بر اساس آن واقعه، پیام روز جهانی تئاتر را نوشته‌اند اما در هیچ یک از این پیام‌ها گفته نشده تئاتری‌ها وقتی ظلمی می‌بینید، دست از کار بکشید. همه تئاتری‌ها روز جهانی تئاتر را به یکدیگر تبریک می‌گویند و از این بزرگان نقل قول می‌آورند. حالا چه شد که همه آن سخنان فراموش شده و خود بچه‌های تئاتر هم می‌گویند نه نباید کار کرد. این تناقض، برایم بسیار عجیب است.»

او از انتقادات دیگری هم سخن می‌گوید: «خیلی به من خرده می‌گیرند مبنی بر اینکه تئاتری که از نظارت و ارزشیابی دولت مجوز گرفته، چه تئاتری است. پاسخ من این است که تمام بزرگان ما نه در این دوره بلکه در تمام دوره‌های قبلی هم، در شرایطی مشابه کار کرده‌اند، هرگز در ایران شرایط برای کار هنری ایده‌آل نبوده. همیشه بزرگان ما برای انجام کارهای خود از ادارات سانسور مجوز گرفته‌اند، کتاب‌های خود را منتشر کرده‌اند، نمایش روی صحنه برده‌اند و فیلم ساخته‌اند. اعتراض کرده‌اند، فریاد کشیده‌اند ولی دوباره به کار ادامه داده‌اند. آنان کار کردند تا ریشه هنر خشک نشود. آنان کار کردند و اعتراض و حرف خود را به وسیله همان کار هنری، مطرح کردند تا هنر در این مملکت نابود نشود.»

آدینه در ادامه این سخنان از یکی از رؤیاهای خود نیز سخن می‌گوید: «در آرزوی روزی هستم که جهانیانی که طرفدار و ستایش‌گر شجاعت و جسارت مردم ما هستند، ببینند مردم ایران همانطور که اعتراض و دادخواهی می‌کنند، هر شب سالن‌های تئاترشان را هم پر از تماشاگر نگه می‌دارند. ببینید چه زیبا خواهد بود که در عین اعتراض و حق‌طلبی، فرهنگ و هنر در کشورمان متعالی و تئاتر و موسیقی و نمایشگاه‌های هنری‌مان برقرار باشد. نویسندگان‌مان در کار نوشتن و چاپ آثارشان باشند و زیست هنری‌شان در جریان باشد. این است که می‌ماند. چون همه جنگ‌ها، ناآرامی‌ها و... دیر یا زود به انجامی خوب یا بد می‌رسد. در این میان هنرمندان هستند که از دل همان وقایع، اثر هنری خلق می‌کنند و مثلا بعدها می‌بینیم اثری که ۵۰ سال پیش، ۵ سال تکفیر شده، حالا ارزش‌های هنری‌اش قدر دانسته می‌شود. آیا مثلا هنرمندی نامدار مانند برشت در کوران جنگ و بحران‌ها، تئاتر را رها کرد یا گفت تئاتر را رها کنید؟ یا هنرمندان را به ترک کردن سالن‌ها دعوت کرد؟ او آثاری نوشته که اتفاقا مناسب اجرا در همین ناملایمات است. هر زمان که حمایت جهانیان را از مردم کشورمان می‌بینم، می‌گویم ای کاش همانطور که جهان از شجاعت و جسارت مردم ما در بیان خواسته‌های خویش حیرت می‌کند، از فرهنگ‌دوستی مردممان هم شگفت‌زده شود.»

دیگر چالشی که این روزها بر سر راه گروه‌های نمایشی وجود دارد، جذب تماشاگر است. در وضعیتی که تبلیغ و اطلاع‌رسانی با محدودیت‌های بی‌شماری مواجه است و از طرف دیگر، اغلب مردم حال و روز چندان خوشی ندارند، کشاندن تماشاگر به سالن تئاتر، کاری است دشوار ولی گلاب آدینه از بابت این موضوع، نگرانی زیادی ندارد.

او توضیح می‌دهد: بخشی از تماشاگران تئاتر برای تفنن می‌آیند. اگر کار موفق ایشان باشد، مُبلغ دیگران می‌شوند. مثلا در ۱۲۷ اجرایی که از نمایش «شیرهای خان بابا سلطنه» داشتیم که البته سختی‌های بسیار خود را هم داشت، تماشاگران، اول دوستان هنری خودمان بودند و بعد کم کم نوبت به مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها رسید. «بانوی محبوب من» هم همینطور، کم‌کم سالن ما از افراد سن بالا و کودکان پر شد که برایم بسیار جذاب بود ولی در کنار این قبیل تماشاگران، سرسپردگان و مشتاقان تئاتر هم هستند که در هر شرایطی به تماشای آن می‌آیند. بی‌شک تماشاگرانی که دغدغه تئاتر را دارند و به تئاتر به عنوان چیزی فراتر از تفریح می‌نگرند، ولو کم‌شمار باشند، حتما به تماشای نمایش ما خواهند آمد.»

برای گلاب آدینه آنچه جذابیت دارد، پروسه‌ای است که برای خلق یک اثر نمایشی طی می‌شود. به همین دلیل با وجود سختی کار، انرژی‌هایی که به او می‌رسد، بیش از احساس خستگی است. او شوق خود را برای کار این چنین توصیف می‌کند: «از آنانی هستم که از مسیر سفر لذت می‌برم و خیلی در شتاب نیستم که زودتر به مقصد برسم، چون در مقصد دوباره روزمرگی جریان می‌یابد. حالا هم همین مسیر خلق کار برایم شوق‌انگیز است.»

نمایش «پرده‌خانه» از روز یکشنبه ۱۵ آبان ماه اجرای خود را در پردیس تئاتر شهرزاد آغاز کرده و هر شب راس ساعت ۲۱ و پنج‌شنبه و جمعه ساعت ۴ بعدازظهر روی صحنه می‌رود که برای دانشجویان در گیشه سالن بلیت با ۵۰ درصد تخفیف با ارایه کارت دانشجویی در نظر گرفته شده است.

۵۵۵۵

کد خبر 1694796

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: گلاب آدینه پردیس تئاتر شهرزاد کارگردانان تئاتر بایدها و نبایدها اجرای این نمایش روز جهانی تئاتر بانوی محبوب من توضیح می دهد گلاب آدینه پرده خانه روی صحنه کار کردن سالن ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۰۳۳۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش

به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجان‌پور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.

در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.

در آغاز، شهرام گیل‌آبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما می‌آورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظه‌ای در تئاتر ما بی‌حضور ایشان نبوده. 

او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت می‌گیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستان‌مان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر می‌ایستیم و  به ظالم اجازه صف‌آرایی نمی‌دهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.

گیل‌آبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی می‌داریم. 

در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.

سپس احسان حاجی‌پور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط می‌شد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.

علی شمس، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوه‌های گوناگون کار می‌کنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.

او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.

در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.

کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.

در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.

او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقه‌اش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.

او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.

علو عنوان کرد که در رادیو نمایش‌های بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سال‌ها هنوز به خوبی از آنها یاد می‌شود.  او در پایان شعری از سروده‌های خودش را خواند.

سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.

او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشاره‌ای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد. 

رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزه‌ای خواند که در امر آموزش در استان‌های گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!

هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.

او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام می‌گذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت می‌کنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمه‌های من بودند؛ خانم‌ها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.

او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خنده‌های تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.

رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.

در بخش بعدی، بخش‌هایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجان‌پور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.

سپس محمود دولت‌آبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجان‌پور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم می‌زدیم و فکر می‌کردیم کسانی که کار هنر نمی‌کنند، چه می‌کنند.

او ادامه داد: زنجان‌پور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.

دولت‌آبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.

این داستان‌نویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لاله‌زار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامه‌ای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.

دولت‌آبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بی‌حوصله می‌شد، برای خودش نقشی می‌ساخت و آن را اجرا می‌کرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شب‌هایی برگزار می‌شود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو می‌کنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته می‌شوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.

سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجان‌پور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایش‌های تلویزیونی دیدم.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجان‌پور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنه‌های درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزنده‌تر بود و هنوز تک تک صحنه‌های آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است. 

رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزت‌الله مهرآوران و کار زنجان‌پور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجان‌پور همچنان بر سرمان باقی بماند.

در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطره‌انگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.

سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمی‌کند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجان‌پور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجان‌پور بودن، اصلا ساده نیست. 

او با یادآوری اولین خاطره‌های خود از زنجان‌پور افزود: نمایشی از رکن‌الدین خسروی دیدم که زنجان‌پور و بهروز بقایی در آن بازی می‌کردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژی‌اش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی می‌رفت، در ذهنم مانده. 

دلخواه با بیان خاطره همکاری‌اش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجان‌پور ادامه داد: یک نفر می‌تواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجان‌پور همه اینها را با هم دارد. رفتار او می‌تواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاری‌اش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.

وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه می‌دیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجان‌پور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف می‌زنیم.

دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجان‌پور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است. 

در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نماینده‌ای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجان‌پور گفت: خجالت می‌کشم درباره ایشان صحبت کنم.

او خطاب به زنجان‌پور ادامه داد: استاد خیلی دوست‌تان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.

 در بخش بعدی، شهرام گیل‌آبادی که مدت‌ها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگان‌رادیو بر صورتم‌ نشست که ویژگی‌های مشترکی داشتند.

او خاطراتی از بازی زنجان‌پور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو  و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمت‌هایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجان‌پور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را می‌آورد. این آدم‌ها هر چه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفت‌شناسی و توسعه فکری می‌دانند. آقای زنجان‌پور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.

در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی می‌کند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت می‌کنم.

او که استاد زنجان‌پور بوده ادامه داد: شما از زمان‌استادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجویی‌اش می‌گویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی می‌کرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا می‌کرد. با دیدن بازی اکبر حیرت‌زده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف می‌کردم.

ممنون از زنجان‌پور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمی‌رفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان می‌رفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد می‌گیرند. 

ممنون اضافه کرد: یکی از نقش‌های حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رساله‌اش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشق‌اند ولی زنجان‌پور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.

در بخش پایانی، اکبر زنجان‌پور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آن‌قدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد می‌کند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواس‌مان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمی‌شود. همه این کارها را می‌کنیم که به فضا برسیم.‌ آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفته‌ای است که هر کس سهم خود را از آن بر می‌دارد و گذر می‌کند.

این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمی‌شود، بسازیم و آنچه را شنیده نمی‌شود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنی‌ها را گفت‌.

زنجان‌پور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمنده‌ام و هم به خودم می‌بالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر می‌کند. «ایبسن» می‌گوید قوی‌ترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهایی‌های خود را پیدا کنیم.

سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولت‌آبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجان‌پور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.

متن تقدیرنامه او را شهرام گیل‌آبادی خواند و زنجان‌پور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویده‌ام و امشب جایزه گرفته‌ام.

اسماعیل خلج که سال‌ها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطره‌ای از زنجان‌پور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم‌ من هم این اسم را از شخص دیگری گرفته‌ام و بر نمایشنامه‌ام گذاشته‌ام.

زنجان‌پور هم توضیح داد نوه‌اش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.

بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجان‌پور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.

در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را می‌بینید:

دیگر خبرها

  • در حوزه تئاتر رضوی باید از کلیشه پرهیز کرد/ اهمیت اجرای عمومی
  • «عشق به دیکتاتور‌ها کمکی نمی‌کند» روی صحنه رفت/ تئاتر نیازمند حمایت
  • اضافه‌شدن ۶ نمایش به جشنواره تئاتر رضوی برای اجرا در دهه کرامت
  • شش نمایش همراه جشنواره تئاتر رضوی شدند
  • راهیابی تئاتر ۴۴۴ از مشهد به جشنواره تئاتر مساجد کشور
  • تئاتر ۲ روز تعطیل می‌شود
  • حضور فرهاد ناظرزاده‌کرمانی در اجرای نمایش «نظامِ ابن عربی»
  • تقدیم اجرای «نظامِ ابن عربی» به فرهاد ناظرزاده‌کرمانی
  • سالن‌های تئاتر ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت اجرا ندارند
  • مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش